گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد نهم
[سوره النساء ( 4): آیات 101 تا 104 ] ....



ص : 133
اشاره
وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُ  وا مُبِیناً
101 ) وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَۀٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَۀٌ )
أُخْري لَمْ یُ َ ص لُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَۀً
واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذيً مِنْ مَطَرٍ أَوْ کُنْتُمْ مَرْضی أَنْ تَ َ ض عُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً
مُهِیناً ( 102 ) فَإِذا قَ َ ض یْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ
کِتاباً مَوْقُوتاً ( 103 ) وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ وَ کانَ اللَّهُ
( عَلِیماً حَکِیماً ( 104
أنوار ص: 135
[سوره النساء ( 4): آیه 101 ] .... ص : 135
اشاره
وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُ  وا مُبِیناً
(101)
ترجمه و شرح .... ص : 135
خداوند متعال پس از وعده پاداش به مهاجران در برابر مرگ احتمالی آنان در سفر در این آیه مبارکه به بیان حکم نماز هنگام
خوف و خطر از دشمن پرداخته و بیان میکند اگر در صحنه جنگ برابر دشمن قرار بگیرید و وقت نماز فرا رسد باید از نماز چهار
رکعتی ظهر و عصر و عشاء دو رکعت کاسته و اکتفاء به دو رکعت نمائید زیرا بیم آن میرود که دشمنان بر شما حمله کنند چونکه
کفار همواره دشمن دارند که مسلمانان به شعار خداپرستی قیام مینمایند.
البته به نظر اکثر فقهاء و مفسران شیعه کوتاه کردن نماز در اینجا به معناي تبدیل نمازهاي چهار رکعتی به دو رکعت است و از نظر
برخی از مفسران به قرینه قید ترس از کفار خواندن نماز بصورت نماز خوف است و اجازهاي است که براي تصرف در شکل قیام و
قعود و رکوع و سجود داده شده یعنی به مهاجر بیمناك از فتنه کفار اجازه آن داده شده که در حال راه رفتن و سر سواري نماز
گذارد و به أنوار ص: 136
جاي رکوع و سجود با سر اشاره کند و جان خود را به خطر نیاندازد.
صفحه 88 از 272
اینک میفرماید:
اي مؤمنین وقتی که سفر کنید و به قصد هجرت یا جنگ یا تجارت و غیره به سیر درآیید بر شما گناهی نیست که نماز را کوتاه
کنید اگر از فتنه و خطر کافران بترسید که شما را آزار دهند و به مکروهی از قتال و غیر آن مبادرت نمایند زیرا کافران براي شما
دشمن آشکاري میباشند.
(101)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 136
چون سفر کردید بر روي زمین بر شما نبود گناهی پس یقین
گر نماز خویش را سازید قصر چار را بر رکعتین اعنی بقصر
گر که ترسید از فساد مشرکان با شما چون دشمنند ایشان عیان
(101)
أنوار ص: 137
شان نزول .... ص : 137
تفسیر جامع البیان مینویسد: از علی بن أبی طالب علیه السلام روایت شده که قومی از بنی النجار از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله
و سلم پرسیدند وقتی که سفر کردیم نماز را چگونه بجاي آوریم سپس این آیه که دلالت بر نماز قصر دارد نازل گردید. و یک
سال از این جریان گذشت و جنگی پیش آمد پیامبر نماز ظهر را اداء نمود مشرکین گفتند بهترین وقت براي حمله به لشگر اسلام
هنگام نماز گذاردن مسلمین است زیرا هیچوقت از گذاردن نماز دست برنمیدارند سپس آیه:
إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا میان دو نماز ظهر و عصر نازل شد.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 137
قوله تعالی أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ.
قصر به فتح قاف و سکون صاد یعنی کوتاه شدن، کم شدن، شکستن، کاستن ضد درازي چنانکه در آیه 27 سوره فتح میفرماید:
مُحَلِّقِینَ رُؤُسَ کُمْ وَ مُقَصِّرِینَ یعنی در حالیکه سر خویش را تراشیده و موي خود را کوتاه کردهاید. و قصر صلاة عبارت از دو رکعت
خواندن نمازهاي چهار رکعتی است و در آن سه استعمال هست قصر صلاة، تقصیر صلاة، اقصار صلاة که هر سه به یک معنی است
ولی مصباح مینویسد که لغت عالی أنوار ص: 138
قصر الصلوة است که در قرآن آمده است و جوامع الجامع نوشته: و قصر بنص قرآن فقط در صلاة خوف است چنانکه فرموده:
إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ ... و در حال امن بنص رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ثابت گردیده است. ابو حنیفه و مذهب اهل بیت
علیهم السلام آن را واجب میداند ولی در نظر شافعی تخییر است ضمنا کلمه قصر به معنی کاخ، کوشک و بناي مرتفع نیز گفته
میشود چنانکه در آیه 45 سوره حج میفرماید:
صفحه 89 از 272
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَۀٍ وَ قَصْ رٍ مَشِیدٍ یعنی چه بسا چاه معطل که آب برندارد و چه بسیار خانه مرتفع یا گچکاري شده که اهلش هلاك شدهاند
و اطلاق کلمه قصر به این معنی بخاطر این است که در اثر حصار دست از دخول به آن کوتاه است و جمعش قصور میباشد.
و از این ماده است:
قصیر یعنی کوتاه قاصر یعنی کوتاه، کوتاه کننده، قاصرة یعنی زنی که جز به شوهر خود نگاه نمیکند، دختر پاك چشم و عفیف و
جمعش قاصرات است چنانکه در آیه 48 سوره صافات میفرماید:
وَ عِنْدَهُمْ قاصِ راتُ الطَّرْفِ عِینٌ یعنی زنانی که نگاهشان از دیگران کوتاه کردهاند و به دیگران نگاه نمیکنند و مهر نمیورزند و
نگاه و علاقهشان منحصر به شوهران خویش است.
مقصور یعنی پاکدامن سر بزیر، محفوظ و جمعش مقصورات است چنانکه در آیه 72 سوره رحمن میفرماید:
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ یعنی دختران سیمین تن و سر بزیر و پاکدامن و محفوظ و دست نخورده در خیمهها.
أنوار ص: 139
[سوره النساء ( 4): آیه 102 ] .... ص : 139
اشاره
وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَۀٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَۀٌ أُخْري
لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَۀً واحِدَةً
وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذيً مِنْ مَطَرٍ أَوْ کُنْتُمْ مَرْضی أَنْ تَ َ ض عُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُ ذُوا حِ ذْرَکُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً
(102)
أنوار ص: 140
ترجمه و شرح .... ص : 140
نماز نخستین سلاح پیروزي در میدان کارزار و در برابر دشمنان است همانطور که رزمندگان نباید از اسلحه ظاهري خود غافل
گردند از سلاح نماز و هوشیاري نیز نباید غفلت ورزند زیرا نماز مهمترین یار و یاور و تکیهگاه و وسیله ارتباطی با مرکز قدرت
یعنی خداست به همین جهت است که خداوند متعال در این آیه مبارکه تفصیلات نماز در میدان جنگ را بیان فرموده است روش
قرآن در این آیه چنان است که یک حکم فقهی را در باره نماز خوف آشکار سازد ولی در عین حال از نمایاندن پیوستگی آن با
کارزار و پیروزي نیز غافل نمیماند.
حکم الهی در اینجا بصورت نماز خوف جلوهگر شده است که با پیغمبر خدا و پس از وي با جانشینان او که بر روش وي کار
میکنند گزارده میشود و دستور چنین است اي رسول گرامی اگر در میان ایشان باشی و بامامت آنان در نماز بایستی گروهی از
آنان با تو بایستند و رکعت نخستین را با تو بخوانند و گروه دیگر با تمام اسلحه آماده هر پیشامدي باشند و چون رکعت اول تمام
شد آنان که با تو نماز میخواندند به نگاهبانی میروند و تو نماز خود را ادامه میدهی و آن گروه دیگر بیایند و این رکعت را با تو
بگزارند و چون سلام دادي و دو رکعت نماز تمام شد گروه نخستین دوباره بازمیگردند و رکعت دوم نماز خود را تمام میکنند و
صفحه 90 از 272
سلام میدهند و به جایگاه نگهبانی میروند و آنگاه گروه دوم به نماز میایستند و رکعت باز مانده را میگزارند و نماز را تمام
میکنند و سیاق قرآن حکمت اینگونه نماز را چنان بیان میکند: کافران چنان دوست دارند که شما از سلاح و کالاي خود غافل
شوید و ناگهان بر سر شما بریزند لذا لازم است مسلمانان احتیاط خود را از دست نداده و آماده باشند تا پارهیی از مشیت خدا در
باره کفار که أنوار ص: 141
رساندن ایشان به عذاب خوار کننده است بدست شما روان گردد.
اینک میفرماید:
و چون تو اي رسول گرامی در مسافرت با یاران خود و در میان آنها باشی و در میدان جنگ براي آنها نماز بر پا کنی بایستی آنها
را به دو قسمت تقسیم نمائی دستهاي از آنها با تو به نماز برخیزند و باید اسلحه خود را با خود داشته و نگاه دارند و دستهاي دیگر
در مقابل دشمن مراقب باشند و چون این دسته که با تو نماز میگذارند سجده نماز رکعت اول را تمام کردند به پشت سر در برابر
دشمن بروند و دسته دیگر که نماز نکردهاند بیایند و در رکعت دوم با تو نماز بگذارند و اینها هم باید وسائل احتیاطیه و اسلحه خود
را نیز نگهداشته و از خود دور نکنند زیرا کافران دوست دارند که شما از سلاحها و متاعهاي خویش غافل شوید و یک مرتبه به شما
هجوم آورند و هرگاه آسیبی از باران براي شما باشد یا بیمار شده باشید و بواسطه ضعف و ناتوانی بخواهند اسلحه خود را به زمین
بگذارید با حفظ احتیاط و استعداد در مقابل دشمن بر شما گناهی نیست که اسلحه را به زمین بگذارید ولی در عین حال باید
مراقب دشمن باشید و احتیاط را از دست ندهید که مبادا در حین غفلت بر شما حمله کنند و این را هم بدانید که تا خدا را یاري
میکنید او یار شماست و تا از قرآن و دین خدا دفاع میکنید خدا مدافع شماست و او براي کافران عذاب خوار کنندهاي فراهم
ساخته است.
از این آیه استفاده میشود:
نماز بهترین عبادات است حتی در حال جنگ نیز نباید ترك شود.
(102)
أنوار ص: 142
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 142
چون تو باشی در میان مؤمنان در سفر در وقت خوف از دشمنان
پس چو خواهی کرد اقامت در نماز لشگر خود را دو قسم از حزم ساز
با تو باید ایستند از دو گروه یک گروه در رکعتی راسخ چو کوه
و آن گروه دیگرت دارند پاس تا گذاري رکعتی را بیهراس
رکعت دیگر درآیند از نیاز آنکه او میداشت پاس اندر نماز
مر مصلی باید از خود بیدرنگ دور سازد در نماز آلات جنگ
و آن سلاحی که بحرب آید بکار باز بربندند وقت کارزار
هم بوقت پاس با تیغ و سلاح در کمین باشید و این باشد صلاح
دوست میدارند کفار عنید کز سلاح خود شما غافل شوید
و از متاع و از رخوت خود چنین بر شما پس حمله آرند از کمین
صفحه 91 از 272
تا برند از حمله اموالتان در کف آرند از تجري مالتان
ور برنج آئید از حمل سلاح می نباشد بر شما جرم و جناح
چونکه سنگین گردد آنها از مطر یا کسی بیمار باشد هم دگر
گر که سازید آن سلاح از خود جدا بر شما حق کرده آسان کارها
اسلحه گیرید با خود تا عدو بر شما نارد هجوم از پشت و رو
بر حذر باشید یعنی روز و شب تا که حق بر حفظتان سازد سبب
حق مهیا کرده بهر کافران بر عذابی کو دهد خواري بجان
باعث تنزیل این آیت شد این که به جنگی رفت خیر المرسلین
(102)
أنوار ص: 143
شان نزول .... ص : 143
تفسیر برهان از علی بن ابراهیم او از پدرش و او از ابن ابی عمیر او از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که این آیه موقعی
نازل گردید که پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم به سوي حدیبیه بیرون رفت که خود را به مکه برساند قریش خبردار شد
خالد بن ولید را با دویست سوار مأمور کردند که راه را بر رسول اکرم در اطراف کوه بگیرد وقتی که ظهر شد بلال اذان گفت و
پیامبر به نماز پرداخت خالد بن ولید گفت اگر ما در حین نماز به آنها حمله کنیم پیروز خواهیم شد زیرا آنان نماز خود را قطع
نمیکنند ولی صبر میکنیم و در نماز دیگر که از نور چشم نزد آنها عزیزتر است به آنها حملهور میشویم در این هنگام جبرئیل
آمد و این آیه را که مربوط به نماز خوف است نازل کرد.
صحیح بخاري نیز این موضوع را از ابن عباس روایت کرده و همچنین احمد در مسند و بیهقی در دلائل و حاکم از ابن عیاش
الزرقی روایت نموده و نیز ترمذي در صحیح خود از ابو هریره و طبري در تفسیر خود از جابر بن عبد اللّه روایت کرده و گفتهاند: با
پیغمبر اکرم در عسفان بودیم که مشرکین با خالد بن ولید به ما برخوردند و نزدیک ظهر بود مشرکین گفتند هم اکنون مسلمین نماز
را به پاي میدارند که از براي آنها از خودشان و فرزندشان عزیزتر است سپس با رسول خدا نماز ظهر را بجاي آوردیم و جبرئیل ما
بین نماز ظهر و عصر آیه مزبور را نازل کرد. و از ابن عباس نقل کردهاند که قسمت وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذيً این آیه در
باره عبد الرحمن بن عوف که مجروح بوده نازل گردیده است.
أنوار ص: 144
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 144
قوله تعالی إِنْ کانَ بِکُمْ أَذيً مِنْ مَطَرٍ.
مطر به فتحتین یعنی باران، و هر چه از بالا فرو ریزد لذا آنچه از سنگ بر قوم لوط و قراء آنان فرود آمد به آن نیز مطر گفته شده و
هر جا در قرآن مطر بکار برده شده کنایه از نزول عذاب و فرود آمدن سنگ بر قوم لوط است جز در آیه مورد بحث که به معنی
باران است به نظر راغب فعل مطر در خیر و نعمت و فعل امطر در عذاب و شر مورد استعمال قرار میگیرد و به عقیده قاموس کلمه
صفحه 92 از 272
امطر فقط در عذاب بکار برده میشود. و فعل آن همه از باب افعال است چنانکه در آیه 74 سوره حجر میفرماید:
وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مگر در آیه 24 سوره احقاف و در آیات نظیر آیه 58 سوره نمل که میفرماید:
وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ مراد از مطر که نکره آمده به نظر عجیب و مطر بخصوصی است که همان سنگهاي باریده
شده باشد.
و از این ماده است:
ممطر یعنی باران دهنده چنانکه در آیه 24 سوره احقاف میفرماید:
قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا یعنی گفتند این ابر ظاهري است که به ما باران دهنده است که در این آیه کلمه امطر در باران معمولی و
باران رحمت بکار برده شده است.
أنوار ص: 145
[سوره النساء ( 4): آیه 103 ] .... ص : 145
اشاره
فَإِذا قَ َ ض یْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً
(103)
ترجمه و شرح .... ص : 145
خداوند متعال در این آیه مبارکه دستور میدهد که پس از انجام نماز خوف نباید ذکر خدا را که سلاح ایمان است رها کرد زیرا
این نماینده پیوستگی دائمی است که میان خدا و جهاد کنندگان در راه خدا وجود دارد و پیوندي است که همانگونه که به صورت
نماز جلوهگر میشود بصورت یاد خدا در همه احوال، ایستاده، نشسته، و به پهلو نیز درمیآید و هیچ جنگ و ناراحتی نمیتواند
قلب را از این یاد خدا باز دارد به قول صاحب کشف الاسرار این نماز رازي است میان بنده و خدا که در این راز هم نیاز است و هم
ناز امروز نیاز است و فردا ناز امروز رنج است فردا گنج امروز بار گران است و فردا روح و ریحان امروز کدّ و کاو و فردا کام و
بازار امروز رکوع و سجود و فردا وجود و شهود. و یاد خدا سلاح آدمی در کارزار است و هنگام بدبختی و بیچارگی همچون دژي
است که به آن پناه میبرد ولی چون آرامش فراهم شد نماز را تمام و کمال و با اصول متعارف آن أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 9، ص: 146
انجام دهید زیرا نماز فریضهاي است که براي گزاردن آن وقت و شکل محدودي معین شده و حتی در میدان جنگ هم که بایستی
مسلمانان این وظیفه اسلامی را انجام دهند. بخاطر این است که نماز اوقات معینی دارد که نمیتوان از آنها تخلف کرد و اگر
انگیزههایی که موجب اجازه دادن براي کوتاه کردن آن از لحاظ عدد و شکل بود از میان رفت و دوباره بصورت دائمی واجب
خود باز میگردد و همانگونه باید گزارده شود و نمیتوان از آن تخلف نمود.
اینک میفرماید:
پس وقتی که نماز خوف در برابر دشمن را بپایان رسانیدید و فارغ شدید در هر حال که هستید ایستاده و نشسته و به هنگامیکه به
صفحه 93 از 272
پهلو خوابیدهاید به ذکر خدا و به یاد نعماي الهی مشغول باشید و نماز را بصورت معمول بجاي آورید یعنی نماز را که در حال سفر
و خوف اجازه قصر آن داده شد بطور تمام و با حدود کامل بر پا دارید زیرا نماز و کسانیکه به اسلام گرویده و به خدا و رسول او
ایمان آوردهاند وظیفه ثابت و محدود به اوقات معینه معلومه است و ترك آن حتی در جنگ و ساعت خوف هم مجاز و صحیح
نیست.
(103)
أنوار ص: 147
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 147
چون نماز خوف را در رزمها باز بگذارید با آن حزمها
یاد حق باید کنید اندر حدود بیتغافل در قیام و در قعود
هم به پهلوها که برگردید باز در نیاز آئید با داناي راز
مطمئن گشتید چون از خوف باز با شرایط کرد میباید نماز
کان بود بر مؤمنین فرض تمام اندر اوقات معین لا کلام
(103)
شان نزول .... ص : 147
ابن مسعود گفته این آیه در باره نماز شخص مریض نازل گردیده اما ظاهر آیه به غیر این موضوع شباهت بیشتري دارد.
أنوار ص: 148
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 148
قوله تعالی فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ.
طمان- طمن- اطمینان یعنی آرامش دل، سکون، آرام گرفتن دل بستگی در مقابل شوریدن و اضطراب به نظر راغب آرامش خاطر
پس از پریشانی است چنانکه در آیه 113 سوره مائده میفرماید:
قالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا.
یعنی گفتند میخواهیم از آن بخوریم و قلبمان آرام گیرد که آمدن مائده ممکن است.
و از این ماده است:
30 سوره فجر میفرماید: - مطمئن یعنی آرامش یافته چنانکه در آیه 27
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّۀُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَۀً مَرْضِیَّۀً- فَادْخُلِی فِی عِبادِي وَ ادْخُلِی جَنَّتِی.
یعنی اي نفس آرام و اي مؤمن مطمئن به سوي خداي خویش برگرد در حالیکه تو از خدا و رحمت خدا خشنود و خدا از تو خشنود
و راضی است. شاید مراد از آن وقت مرگ باشد چنانکه در صافی از کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل شده که از آن
صفحه 94 از 272
حضرت پرسیدند آیا مؤمن قبض روحش را مکروه میدارد؟ حضرت فرمود نه و اللّه وقتی ملک الموت براي قبض روحش در آید
ناله میکند ملک الموت میفرماید دوست خدا جزع مکن بخدائیکه محمد را پیامبري داده من به تو از پدري که نزد تو آید نیکوتر
و مهربانترم چشمانت را باز کن و بهبین سپس فرمود آن وقت رسول خدا و امیر المؤمنین و فاطمه و حسن أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 9، ص: 149
و حسین و سایر امامان علیهم السلام بر وي نمودار میشوند و میفرمایند این رسول خدا و امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و
امامان رفقاء تواند آنوقت چشم باز کرده و نگاه میکند پس از جانب خداوند عزیز منادي روح او را ندا کرده و میگوید:
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّۀُ الی محمد و اهل بیته ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِ یَۀً بالولایۀ مَرْضِ یَّۀً بالثواب فَادْخُلِی فِی عِبادِي یعنی محمدا و اهل
بیته وَ ادْخُلِی جَنَّتِی.
فرمود هیچ چیز آن وقت محبوبتر از آن نیست که روحش قبض و بمنادي لاحق شود.
أنوار ص: 150
[سوره النساء ( 4): آیه 104 ] .... ص : 150
اشاره
( وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً ( 104
ترجمه و شرح .... ص : 150
خداوند متعال در این آیه شریفه مردم را برمیانگیزد که کار را تا پایان آن ادامه دهند و تذکر میدهد به هنگامیکه سلاحها در
میدان کارزار اندام جنگجویان هر دو دسته را خسته و مجروح میکند برتري مؤمنان با سلاح نماز و امیدواري به خدا بر گروه
کافران که امیدي به رحمت الهی ندارند آشکار میگردد و این چند کلمه انگشت شمار خط فاصل دقیقی را رسم میکند و
اختلاف بزرگی را که میان دو جبهه کارزار است بخوبی آشکار میسازد و همین سلاح نماز و امید به پیروزي و پاداش اخروي به
آنان نیرو میدهد و جراحات ظاهري آنانرا التیام میبخشد و سر انجام به پیروزیشان میرساند مؤمنین در میدان نبرد رنج میبرند و
درد میکشند و سختی میبینند و زخم برمیدارند ولی تنها آنان نیستند که دچار چنین ناراحتیها هستند دشمنان ایشان نیز گرفتار
درد و رنج هستند ولی بسیار فرق است میان این گروه و آن گروه پس اکنون که کافران به دردهاي جنگ شکیبائی نشان میدهند
مسلمانان سزاوارتر به آن هستند که چنین أنوار ص: 151
شکیبائی را پیشه خود سازند و بر دشواریهاي جهاد صبر کنند و در دنبال کردن دشمنان نباید سستی ورزند زیرا در برابر ایشان امید
روشنیبخش آبرومندي است که دشمنان چنین چیزي را در پیش روي خویش ندارند سپس اضافه میکند:
این را فراموش نکنید که همه این ناراحتیها و دردها و کوششها و تلاشها و احیانا سستیها و مسامحه کاريهاي شما از دیدگاه علم
خدا مخفی نیست.
اینک میفرماید:
و از تعقیب دشمن و در طلب و جستجوي مردمی که در دشمنی و کینهتوزي با شما دریغ ندارند سستی نکنید زیرا اگر شما درد و
صفحه 95 از 272
رنج میبینید آنها نیز به همان قسم که شما متألم هستید و دچار درد و الم میباشید درد و رنج میبینند تفاوتی که بین شما و آنها
هست این است که شما امیدي از خدا دارید که آنها ندارند یعنی شما به پیروزي در دنیا و به ثواب آخرت امیدوار هستید و آنها
چنین امیدي ندارند بلکه امیدیکه شما بثوابهاي اخروي دارید آنها دروغ میپندارند بنابراین شما به صبر و شکیبائی و تحمل رنج و
الم جنگ و قتال از آنها اولی و سزاوارتر هستید و خدا به حال شما داناست و در آنچه که شما را به آن امر میکند و یا نهی
مینمایند حکیم است.
(104)
أنوار ص: 152
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 152
ضعف و سستی مینورزیداي مهان از جهاد و جستجوي کافران
خواست پیغمبر پس از جنگ احد تازد از دنبال با یاران خود
تابعان بودند بعضی زخمدار کاره از پی رفتن و از کارزار
آمد این آیت که هستید ار شما خسته و مجروح اینسان در غزا
همچنین هستند ایشان دردمند که شما هستید بر درد و گزند
مر شما را لیک هست از حق امید که نباشد کافران را آن پدید
یعنی از بعد شکست امید فتح وز خدا در یوم دین تأیید فتح
در دو عالم از حقید امیدوار این رجاء نبود مرایشانرا بکار
پس شما را میل بر حرب و قتال پیش از ایشان بود باید بیسؤال
حق بود دانا بر اعمال شما امر و نهیش راست بر حال شما
حکم او یعنی بوفق حکمت است موجب آسایش و امنیت است.
(104)
أنوار ص: 153
شان نزول .... ص : 153
ابن عباس و عکرمۀ گفتهاند: این آیه در باره اهل احد نازل گردیده وقتی که بر سر مسلمین آنچه نباید برسد رسیده بود پیامبر بالاي
کوه رفت و ابو سفیان آمد و گفت یا محمد یوم لنا و یوم لکم یعنی یک روز نوبت ما بوده و یک روز هم نوبت شما است رسول
خدا فرمود جواب او را بدهند مسلمین گفتند اي ابو سفیان کشتههاي ما در بهشت هستند و کشتههاي شما در دوزخ میباشند و با
هم برابر نیستند ابو سفیان گفت ما بت عزي داریم رسول خدا فرمود بگوئید خداوند مولاي ما و مولاي شما است ابو سفیان گفت
بت ما بنام هبل خیلی بزرگ است پیامبر فرمود بگوئید که خداوند اعلی و اجل از همه است ابو سفیان گفت وعده ما و شما در بدر
الصغري است.
مقاتل حیان گفته این آیه پس از واقعه احد نازل گشته وقتی که حمزه و جماعتی از مسلمین کشته شده و ابو سفیان و قوم او رفته
صفحه 96 از 272
بودند رسول خدا به یاران خود فرمود بعد از چند روز آنان را تعقیب کنید و جنگ را دوباره شروع کنید مؤمنین از جراحات خویش
مینالیدند و از درد آن در رنج و زحمت بودند سپس این آیه نازل گردید.
تفسیر برهان از علی بن ابراهیم روایت کرده که قریش پس از جنگ احد به فکر افتادند که برگردند و مسلمانان را تعقیب نمایند و
مدینه را غارت کنند پیامبر متوجه شد و به اصحاب فرمود کیست که ما را از وضع لشگر دشمن خبر داده و مطلع سازد کسی پاسخ
نداد در این میان علی از جا برخاست گفت یا رسول أنوار ص: 154
اللّه من خبر آنها را براي شما میآورم پیامبر فرمود یا علی برو اگر آنها را دیدي که بر اسبهاي خود سوار شده و شترها را رها
کردهاند بدان که قصد ما را نموده و به طرف مدینه خواهند آمد و اگر بر شتران خود سوار شده و اسبها را رها کردهاند بدان که
قصد مکه نمودهاند و بسوي مدینه نخواهند آمد علی علیه السلام با وجود جراحات و زخمهائی که بر بدن داشت بطرف مأموریت
رهسپار گردید و نزدیک دشمن که رسید آنها را دید که بر شتران سوار شدهاند و اسبها را کنار گذاشتهاند لذا مراجعت کرد و خبر
آنها را براي رسول خدا آورد معلوم شد که لشکریان قریش مرعوب گردیده و از آمدن به مدینه جهت غارت منصرف شدهاند و
قصد مراجعت به سوي مکه را دارند در این هنگام جبرئیل به رسول خدا نازل شد و گفت یا محمد خداوند فرمان میدهد که لشگر
دشمن را دنبال کنی و کسانیکه باید با تو در این تعقیب شرکت نمایند بایستی از افرادي باشند که در جنگ احد به آنها جراحتی
وارد آمده باشد و اگر کسانی که به آنها جراحتی وارد نیامده در این تعقیب شرکت ننمایند لذا بعد از این فرمان اصحابی که در
جنگ احد جراحت و زخم دیده بودند در صدد مداواي زخمهاي خود برآمدند تا در فرمان مزبور شرکت نمایند سپس این آیه
نازل شد.
أنوار ص: 155
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 155
قوله تعالی فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ.
الم یعنی درد راغب قید شدت را نیز اضافه کرده است و جمعش آلام است چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
و از این ماده است:
الیم یعنی دردناك چنانکه در آیه 104 سوره بقره میفرماید:
لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ در مفردات و قاموسی و اقرب الموارد کلمه الیم را اسم فاعل به معنی مؤلم یعنی دردآور گرفتهاند ولی قاموس
قرآن مینویسد:
بهتر است آن را صفت مشبهه بگیریم که دلالت بر ثبوت و دوام داشته باشد بخصوص در موضوع عذاب اخروي که با آن توصیف
شده است پس عذاب الیم یعنی عذاب دردناك دائم و این کلمه در ضمن آیات قرآن 72 بار بکار برده شده است.
الم بفتح اول و کسر دوم به معنی نعت و در حکم اسم فاعل و یا خود اسم فاعل است ولی الم بفتح اول و دوم ادراك چیزي است
که منافر با طبع باشد و در مقابل آن لذت است.
الومۀ یعنی بخل و خست و باب افعالش ایلام درد رسانیدن و باب تفعل آن تالم به معنی درد یافتن میباشد.
أنوار ص: 156
توضیحات .... ص : 156
صفحه 97 از 272
قوله تعالی وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ.
آیه شریفه ظاهرا امر ارشاد نسبت به مسافرین است یعنی وقتی شما در زمین مسافرت کردید گناهی براي شما نیست که از نماز کم
کنید این آیه اطلاق دارد و به حالت خوف و امن هر دو شامل میگردد لکن جمله إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا نظر به ان
شرطیه ظاهرا چنین برمیآید: در جائی کوتاه کردن نماز جایز است که خوف در کار باشد از این رو مفسرین در توجیه این آیه
اقوال مختلفی دارند:
1) اگر از فتنه و فساد آنانکه از نفس شما و دین شما کافر شدند ترس داشته باشید. )
2) بنظر ابن عباس معنی آیه چنین است بترسید از آنهائیکه کافر شدند که در نماز شما را بکشند مثل قول خداوند متعال که )
میفرماید:
عَلی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ.
یعنی بترس از فرعون از اینکه آنها را بکشد.
3) بترسند که آنها را بنوعی از عذاب معذب گردانند. مجمع مینویسد: )
ظاهرا آیه چنین دلالت دارد که قصر جایز نیست مگر در موقع خوف لکن ما به بیان رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم عالم
گردیم به جواز قصر در موقع امن از ضرر همانطوریکه در ضرر جایز است و احتمال میرود که ذکر خوف در آیه قد خرج مخرج
الاعم، و فی الاغلب علیهم فی اسفارهم باشد یعنی غالبا أنوار ص: 157
در سفرها آنها ترس از دشمن داشتند و از دشمنان میترسیدند و مثل آن در قرآن بسیار است.
شافعی گفته آیه دلالت بر رخصت دارد جبائی نیز همین عقیده را اختیار کرده است اما بنظر ابو حنیفه آن عزیمت و واجب است و
مذهب اهل بیت علیهم السلام هم همین است لکن زواره و محمد بن مسلم گفتهاند: به ابی جعفر علیه السلام عرض کردیم چه
میگوئید در باره نماز در سفر و چه مقدار باید خوانده شود فرمودند خدا میفرماید:
وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ.
لذا تقصیر در سفر لازم است چنانکه تمام خواندن در حضر واجب است عرض کردم در آیه فرموده لا جناح علیکم أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ
الصَّلاةِ و نگفته افعل پس چگونه قصر واجب است همان طوري که تمام واجب است حضرت فرمود: قال اللّه تعالی فی الصفا و
المروة: فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما آیا نمیبینی اینکه طواف صفا و مروة واجب و فرض است زیرا که
خداوند متعال در کتابش ذکر کرده و نبی هم عمل نموده و همچنین تقصیر نماز در سفر چیزي که پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله
و سلم به آن عمل میکرد و در قرآن هم ذکر کرده است گفت گفتم پس کسیکه در سفر چهار رکعت نماز کند آیا باید اعاده کند
یا نه فرمود اگر تقصیر و تفسیر آن بر او خوانده شده باید نماز را که چهار رکعت خوانده اعاده کند و اگر بر او قرائت نشده و
ندانسته پس اعادهئی بر او نیست و نماز در سفر در هر فریضهئی دو رکعت است مگر نماز در مغرب که آن سه رکعت است و در
آن تقصیر نیست و رسول اللّه در سفر و حضر سه رکعت میخواند.
و اما حد سفر که در آن قصر واجب میگردد نزد ما امامیه هشت فرسخ أنوار ص: 158
است و بقولی سیر کردن سه روز و سه شب که مذهب ابی حنیفه و اصحاب اوست و بقولی ستۀ عشر فرسخا یعنی چهل و هشت میل
است و این مذهب شافعی میباشد و وجه اتصال آیه به ما قبلش این است که چون امر به جهاد و هجرت رسید حکم صلاة در سفر
و هنگام خوف به عنوان رحمت از طرف خدا و به خاطر تخفیف براي بندگانش بیان گردید. ضمنا شرایط قصر طبق فتواي امامیۀ
هشت است:
1) خروج از حد ترخص که صداي مؤذن شهر شنیده نشود یا جدار آن شهر مخفی گردد. )
صفحه 98 از 272
2) قصد مسافت که هشت فرسخ است یا چهار فرسخ که همان روز مراجعت کند و اما اگر غیر آن روز مراجعت نمود قبل از ده )
روز احتیاط جمع است و بعد از ده روز اتمام.
3) سفر معصیت نباشد چه نفس مسافرت حرام باشد مانند مسافرت زن بدون اذن شوهر و فرزند با نهی ابوین و امثال اینها یا مقصد )
حرام باشد مانند ظلم یا عمل غیر مشروع.
4) کثیر السفر نباشد. )
5) قصد اقامه ده روز در محلی نداشته باشد که در اینصورت باید تمام بخواند. )
6) با حال تردید سی و یک روز در محلی نماند و الا باید تمام بخواند. )
7) در اثناء مسافرت به وطن خود نرسد که اگر رسید باید تمام بخواند و لو اینکه آنجا نماند چه وطن اصلی و چه وطن اتخاذي. )
8) سفر لهوي نباشد مانند صید لهوي و امثال آن. اما قصر صلاة خوف مختلف است بسا یک رکعت است حتی نماز مغرب و صبح )
و بسا در حال حرکت است و رکوع و سجودش با ایماء و اشاره است چه خوف از قطاع الطریق باشد و أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 9، ص: 159
چه خوف از ظالم و چه خوف از کفار و مشرکین و چه در حال حرب و جهاد باشد و یا در حال فرار از دشمن شخص نمازگذار در
این احوال بایستی به مقدار میسور انجام وظیفه نماید.
قوله تعالی وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَۀٌ مِنْهُمْ مَعَکَ.
خداوند متعال در این آیه شریفه تکلیف رکعت دوم دسته اول را تعیین فرمودهاند که پس از سر برداشتن از سجود چه باید بکنند
ولی آنچه مستفاد از اخبار اهل بیت و فتاواي علماي شیعه میشود تکلیف آنها نزد امام این است که دسته اول پس از سر برداشتن از
سجود رکعت دوم را فرادي بجاي آورده و تشهد و سلام را گفته به مقابل دشمن بروند و دسته بعدي در موقعیکه امام در حال قیام
رکعت دوم است به امام متصل شده رکعت اول خود را به رکعت دوم امام اقتداء و اتصال نموده و پس از سجده، رکعت دوم را
مانند دسته اول بجاي آورند و بدینطریق دسته اول بهره تکبیر جماعت را و دسته دوم بهره تسلیم جماعت با امام را بدست میآورند.
سپس بیان حکمت همراه داشتن حذر و اسلحه را با جمله وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ و همراه نداشتن اسلحه
و امتعه را با جمله فیمیلون علیکم بیان نموده بعد از آن حکم ترخیص را که اگر همراه داشتن اسلحه براي شما موجب زحمت
میشود یا از جهت باریدن باران یا از جهت مرض که از کفار به شما آسیبی رسیده باشد مانعی ندارد اسلحه را کنار گذارید ولی
اسباب حفظ را نگهدارید که مفاد لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذيً مِنْ مَطَرٍ أَوْ کُنْتُمْ مَرْضی أَنْ تَ َ ض عُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ
میباشد توضیح داده است.
سپس میفرماید: إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً که هم در دنیا بدست مجاهدین اسلام کشته شوند یا اسیر کردند یا بخفت و
خواري فرار کنند و أنوار ص: 160
هم در آخرت به جهنم و اصل گردند.
قوله تعالی فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِکُمْ.
یعنی وقتی که نماز را تمام کردید و با دشمن رو برو هستید خدا را در حال قیام و در حال نشستن و هنگامیکه بر پهلو آرمیدهاید یاد
کنید شاید خدا شما را در برابر دشمن یاري نموده و مظفر گرداند این نظر اکثر مفسرین و ابن عباس است اما ابن مسعود گفته: یعنی
وقتی که اراده نماز کنید اگر سالم هستید نماز را ایستاده و اگر قادر بر ایستادن نیستید نماز را نشسته و اگر قادر بر نشستن نیستید
نماز را خوابیده بخوانید و به دنبال این تفسیر گفته: هیچکس را خداوند در ترك ذکر معذور نداشته مگر آنکه عقل را از دست
داده باشد سپس میفرماید: اگر آرامش یافتید نماز را بپا دارید.
صفحه 99 از 272
مجاهد و قتاده در ذیل این جمله گفتهاند: یعنی موقعیکه رحل اقامت در وطن افکندید نماز را که به شما در سفر دستور قصر آن
داده بودند تمام بخوانید.
اما سدي و ابن زید و مجاهد گفتهاند یعنی وقتی که بر اثر زوال ترس و اضطراب آرامش یافتید حدود نماز را تمام کنید.
و همچنین در باره تفسیر جمله: إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً ابن عباس و عطیۀ عوفی و سدي و مجاهد گفتهاند: یعنی نماز بر
مؤمنان واجب و مفروض است و در این باره از امام جعفر صادق علیه السلام نیز روایتی نقل کردهاند ولی ابن مسعود و قتاده
معتقدند معنی جمله مزبور چنین است: نماز بر مؤمنان واجب شده که در اوقات معین انجام دهند. و این دو قول بهم نزدیکند لکن
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل این جمله نوشته یعنی ثابت و لا یتغیر است و عوض ندارد و مانند روزه نیست که
فدیه جایگزین آن گردد و اما در باره اوقات نماز یکی از دانشمندان که با چند نفر به حضور پیغمبر اکرم أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 9، ص: 161
شرفیاب شده بودند به آن حضرت گفت مرا از این موضوع آگاه کن که چرا خدا این پنج نماز را در این پنج وقت شبانهروز بر امت
تو واجب کرده است پیغمبر فرموده آفتاب داراي یک حلقهاي است که در هنگام زوال ظهر داخل آن میشود هنگامیکه داخل آن
شد هر چیزي که زیر عرش باشد پروردگار مرا حمد و تسبیح میکند و این همان ساعتی است که پروردگار من به من درود
میفرستد لذا خداوند مهربان نماز را در این ساعت بر من و امتم واجب کرده و فرموده: أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ
اما راجع به وقت نماز عصر این نماز در ساعتی خوانده میشود که حضرت آدم از آن درخت خورد و خدا او را از بهشت اخراج
نمود لذا خدا ذریۀ او را تا روز قیامت به خواندن این نماز مأمور نمود و این نماز را براي امت من برگزید این نماز نزد خدا
محبوبترین نمازها است خدا به من توصیه فرموده آن را در بین نمازها حفظ نمایم اما نماز مغرب این نماز در ساعتی خوانده میشود
که خدا توبه حضرت آدم را در آن قبول کرد و ... و این ساعتی است که در آن دعا مستجاب میشود و .. و اما راجع به نماز عشاء
چون قبر و قیامت داراي ظلمتی هستند لذا خداي مهربان من و امتم را در این ساعت با خواندن این نماز مأمور کرد که قبر را نورانی
کند و در موقع عبور از صراط به من و امتم نور عطا کند. هیچ قدمی به سوي نماز عشاء برداشته نمیشود مگر اینکه خدا آن را به
آتش حرام خواهد کرد و ... و اما وقت نماز صبح چرا آن موقع تعیین گردیده زیرا پیش از اینکه کفار و آفتابپرستان براي آفتاب
سجده کنند امت من براي خدا سجده میکنند.
قوله تعالی وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ.
خداوند متعال در این آیه اشاره میکند به اینکه مسلمانان نباید در برابر دشمنان سرسخت حالت دفاعی به خود نگیرند بلکه همیشه
در مقابل دشمن أنوار ص: 162
متهاجم حالت دفاعی و تهاجم را در خود حفظ نمایند زیرا از نظر روانی اثر فوق العادهاي در کوبیدن روحیه دشمن دارد چنانکه در
حادثه احد بعد از شکست سخت استفاده نمودن از این روش سبب شد که دشمنان اسلام که با پیروزي میدان نبرد را ترك گفته
بودند فکر بازگشت به میدان را که در وسط راه براي آنها پیدا شده بود از سر بدر کنند و با سرعت از مدینه دور گردند پس اکنون
که کافران به دردهاي جنگ شکیبائی نشان میدهند مسلمانان سزاوارتر به آن هستند که چنین شکیبائی را پیشه خود سازند و بر
دشواریهاي جهاد صبر کنند پس در دنبال کردن دشمنان نباید سستی ورزند چه در برابر ایشان امید روشنیبخش آبرومندي است
که دشمنان چنین چیزي را در پیش روي خویش ندارند این است سودي که از معتقد بودن به خدا در هر مبارزه به دست میآید.
لحظاتی پیش میآید که سختی بر یاراي آدمی میچربد و در این لحظات قلب آدمی نیازمند کمکی است که به دستیاري آن بر
ناتوانی خویش چیره شود و نیروي بردباري و شکیبائی او دو چندان گردد و این کمک جز از سر چشمهیی نتواند بود که هیچگاه
خشک نمیشود و فرو نمینشیند و جز از نیرویی نخواهد بود که هیچگاه سستی در آن راه نمییابد و پنهان نمیشود.
صفحه 100 از 272
أنوار ص: 163
روایات .... ص : 163
1) در تهذیب به سند خود از معاویۀ بن وهب روایت کرده وي گفته به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم کمتر مسافتی که )
مسافر میتواند در سفر نمازش به قصر بجا بیاورد چه مقدار است حضرت فرمود: یک برید برود و یک برید برگردد و برید چهار
فرسخ است.
2) در فقیه به سند خود از عمار روایت کرده که گفت حضور حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم مردم مکه در )
وقت عزیمت به عرفات نماز را در آنجا تمام میخوانند فرمود: واي بر آنها کدام سفر سختتر از سفر کردن به عرفات است شما در
آنجا نماز را شکسته بجا بیاورید و این حدیث را کافی نیز روایت کرده است.
3) در تهذیب به سند خود از صفوان روایت کرده گفت از امام رضا علیه السلام سؤال کردم که شخصی از بغداد خارج شده و )
اراده داشت که ثلث فرسخ برود و به رفیق خود برسد آنجا که رسید دوست خود را نیافت براي رسیدن به او آنقدر رفت تا به
نهروان رسید که تا بغداد چهار فرسخ فاصله دارد آیا آن شخص موقع مراجعت به بغداد باید نمازش را شکسته بخواند یا خیر
حضرت فرمود نباید شکسته بجا بیاورد چه او در موقع خروج از منزلش قصد مسافرت نداشته و منظورش رسیدن به رفیقش بوده در
راه نهروان ولی اگر از منزل خود اراده عزیمت به نهروان را داشت با رفتن و آمدن آن راه سفر محسوب میشد و لازم بود که روزه
خود را افطار کرده و نمازش را شکسته بخواند.
4) تهذیب از عمار روایت کرده که گفت خدمت امام جعفر صادق علیه أنوار ص: 164 )
السلام عرض کردم شخصی از منزل خود براي انجام کاري بیرون میرود ولی اراده سفر ندارد و میرود تا پنج و شش فرسخ و در
قریه منزل میکند از آنجا نیز شش فرسخ دیگر میرود آنجا هم توقف نموده و منزل مینماید فرمود آن شخص مسافر نیست مگر
آنکه از منزل خود قصد رفتن هشت فرسخ را داشته باشد و اگر قصد نداشت باید نماز را تمام بجا بیاورد.
5) کافی به سند خود از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده شش طایفه هستند که باید نماز را در سفر تمام بخوانند و قصر )
نکنند.
-1 کسانیکه خراج بیت المال را جمعآوري میکنند.
-2 تاجري که به قصد تجارت و داد و ستد از شهري به شهري سفر مینماید.
-3 امیر و حاکمی که در منطقه حکومت و امارت خود و حوزه مأموریت گردش میکند.
-4 چوپانی که براي بدست آوردن مرتفع و زمین پر آب و علف براي گوسفندان خود میگردد.
-5 کسیکه براي تفریح به شکار میرود نه براي اعاشه عائله خود.
-6 کسانیکه به سفر نامشروع از قبیل سرقت و راهزنی یا لهو و لعب میروند.
-6 ابن بابویه در کتاب فقیه به سند خود از ابن سنان روایت کرده که گفت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند اگر مکاري در
منزل خود پنج روز یا کمتر توقف داشته باشد نماز را در سفر شکسته بخواند و روزه ماه رمضان بر او واجب است و اگر اقامتش در
منزل خود یا شهري که میرود ده روز یا زیادتر میباشد نماز را شکسته بجا میآورد و در سفر افطار میکند.
-7 در تهذیب به سند خود از حماد روایت کرده که وي گفته به حضور امام أنوار ص: 165
جعفر صادق علیه السلام عرض کردم شخصی مسافرت میکند و در بین راه به منزل خود نیز میرسد آیا در آن منزل نماز را تمام
بجا آورد یا شکسته؟ فرمود شکسته بجا میآورد و آن منزلی که در آن باید نماز را تمام بجا بیاورد منزلی است که آن را وطن خود
صفحه 101 از 272
قرار داده است و هرگاه مسافر در شهري اراده نماید که ده روز یا زیادتر توقف کند باید نماز را تمام بخواند و روزه بگیرد. و اگر
در حال تردید باشد که امروز میرود یا فردا تا مدت سی روز را شکسته بخواند و پس از آن تمام بجا میآورد اگر چه باز در تردید
باقی باشد.
-8 در کافی به سند خود از علی بن جعفر علیه السلام روایت کرده گفت از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام پرسیدم که شخص
مسافري است و در بین راه توقف کرده و ماه رمضان میرسد آیا بر این شخص روزه واجب است یا خیر فرمود اگر قصد و اراده
داشته باشد که در آن مکان ده روز یا بیشتر توقف کند روزه ماه رمضان بر او واجب است و گر نه باید افطار کند.
-9 کتاب فقیه از زراره و محمد بن مسلم روایت کرده که هر دو از امام محمد باقر علیه السلام سؤال کردند که چه میفرمائید در
باره نماز در حال سفر و چند رکعت است حضرت فرمود آیه وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ بیان
نموده است که فریضه نماز در حال سفر دو رکعت است چنانکه در حضر چهار رکعت واجب است بار دیگر پرسیدند که آیه
میفرماید: فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ و نفرموده بطور لزوم نماز را دو رکعت بجا آورید در این صورت در سفر چگونه دو رکعت واجب
است چنانکه در چهار رکعت در وطن واجب است حضرت فرمود در آیه إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَ جَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ
فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما طواف در مراسم حج واجب و فرض است پروردگار آن را در قرآن کریم بیان نموده و رسول اکرم
نیز آن را بجا آورده است همچنین چهار رکعت در سفر دو رکعت میشود أنوار ص: 166
فریضهاي است که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم دو رکعت بجا آورد و آیه کریمه نیز بیان فرموده است بار دیگر سؤال
کردند اگر کسی در سفر فریضه را چهار رکعت بخواند آیا باطل است حضرت فرمود اگر حکم نماز را که در سفر دو رکعت است
شنیده باشد و نماز را در سفر چهار رکعت بخواند باطل است و در صورتی که نشنیده باشد که دو رکعت است و فریضه را چهار
رکعت بخواند صحیح است.
-10 در کتاب در منثور از امیۀ بن عبد اللّه بن عمر سؤال نمودم آیا در سفر نماز دو رکعت است در صورتی که در آیات قرآنی
ندیدهایم فقط نامی از قصر در باره نماز خوف است عبد اللّه بن عمر در پاسخ گفت پروردگار پیغمبر اسلام را فرستاد در حالیکه
چیزي نمیدانستیم باید آنچنان رفتار نمائیم که رسول اکرم رفتار نموده است و قصر نماز در سفر حکمی است که رسول اکرم صلی
اللّه علیه و آله و سلم فرموده است.
-11 کافی از عبد الحمید روایت کرده که وي گفت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: در مسجد الحرام و مسجد
پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم در مدینه و مسجد کوفه و در حرم حضرت امام حسین علیه السلام نماز را باید تمام بجا آورد
این حدیث را ابن قولویه نیز در کتاب مزار روایت کردهاند.
-12 در کتاب در منثور از ابن عباس روایت شده که میگفت ما در سفر میان مکه و مدینه بهمراه رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و
سلم بودیم در حالیکه ایمن از هر خطر بودیم نماز را دو رکعت بجا آوردیم.
-13 در تفسیر عیاشی از محمد بن مسلم از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده که در ضمن روایت فرمودند امیر المؤمنین علی
علیه السلام نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را که فوت شد دستور دادند وقت هر نماز بلشکري که در صحنه جنگ بودند بگفتن
اللّه اکبر- لا اله الا اللّه- سبحان اللّه- أنوار ص: 167
و الحمد للّه مشغول شدند چه افراد پیاده و چه سواره و بر حسب آیه فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُکْباناً نماز را خواندند.
-14 در کافی به اسناد خود از داود بن فرقد روایت کرده و میگوید از امام جعفر صادق علیه السلام در باره آیه إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ
عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً سؤال کردم حضرت فرمود یعنی نوشته و فریضه ثابتی است اگر اندکی زود یا اندکی دیر نماز بخوانی و
نماز را آنطورها ضایع نکن برایت ضرر ندارد که خدا میفرماید: أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیا.
صفحه 102 از 272
-15 تفسیر عیاشی از محمد بن مسلم از امام محمد باقر یا امام جعفر صادق علیهما السلام روایت میکند که در باره نماز مغرب در
سفر فرمود: نماز مغرب را اگر ساعتی به تأخیر افتاد ترك مکن وقتی که خواستی نماز عشاء بخوانی نماز مغرب را هم بخوان اگر هم
بخوانی ساعتی صبر کنی تا شفق ناپدید شود طوري نیست زیرا رسول اللّه نماز ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم خواند و
گاهی زودتر و گاهی دیرتر میخواند. خداوند که میفرماید: ان الصلاة کانت علیهم موقوتا مقصود واجب بودن نماز بر مؤمنین
است نه چیز دیگر اگر مطلب آنطور بود که میگویند پیغمبر اکرم اینطور نماز نمیخواند.
أنوار ص: 168
تجزیه و ترکیب .... ص : 168
قوله تعالی وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ.
کلمه وَ لْیَأْخُذُوا را بسکون لام قرائت کردهاند لکن اصل آن به کسر لام است که به واسطه سنگینی حذف گردیده است مانند فَلْتَقُمْ
و لْتَأْتِ و کلمه أَنْ تَ َ ض عُوا منصوب است یعنی اثم علیکم فی ان تضعوا و چون فی ساقط شده است ما قبل (ان) در آن عمل کرده
است ولی بنا به عقیده بعضی از مفسرین محل آن به تقدیر حرف جر مجرور میباشد.
قوله تعالی کَما تَأْلَمُونَ.
کلمه کما تألمون به معناي مثل میباشد و براي اینکه صفت مفعول مطلق محذوف است محلا منصوب است و کلمه ما در کما
.« یالمون المّا مثل المکم » : تألمون ما مصدریه است و جمله به اینصورت در میآید
أنوار ص: